آن کمان ابرو به تير انداختن

شاعر : اوحدي مراغه اي

عالمي را صيد خواهد ساختنآن کمان ابرو به تير انداختن
آخرم خواهد چو تير انداختنچون کمان در خود کشيد اول مرا
لشکر حسنش به اول تاختنتاختن خواهد گرفتن بي‌سخن
سر که من دارم بخواهم باختناو نمي‌دانم چه سر دارد؟ ولي
وانگهي حق وفا نشناختنزان پري چندين جفا نيکو نبود
کي توان بي‌آتشي بگداختن؟هم ز دردي شد چنين لاغر تنم
نيست تدبير تو الا ساختناوحدي، چون دوست مي‌سوزاندت